تا اونجایی که یادم میاد، تو دوران بچگیم آدم شادی نبودم. از زندگیم ناراضی بودم و امیدی نداشتم اوضاع بهتر بشه. همیشه زود از کوره در میرفتم و به همین خاطر، دوستام منو دست مینداختن. خلاصه کل دوران کودکیم همین طور غم انگیز می گذشت.
برام سخت بود ببینم، کل روزهای زندگیم داره با افکار منفی و درد و ناراحتی میگذره. واسه همین تصمیم گرفتم یه تغییر اساسی تو زندگیم بدم. چندین سال مدام به دنبال کتاب ها، نوشته ها و مجلات روانشناسی رفتم و سخت اونها رو مطالعه می کردم. در نهایت به اون چیزی که می خواستم رسیدم و زندگی شاد و آرومی برای خودم ساختم که قبلا حتی تو خوابم نمیدیدم.
حالا بعد از طی کردن این مسیر سخت برای رسیدن به شادی و کلی حس خوب، می خوام توی یک جمله، هر چه فهمیدم رو بهتون بگم و اون اینکه : شادی بیشتر نتیجه ی تفریقه تا جمع
شاید شما هم زیاد شنیدید که با انجام یکسری کارها، می تونیم زندگی شادتری داشته باشیم. مثلا اگه ورزش کنیم و یا تلاش کنیم که یک مهارت، دانش یا مدرک دیگه رو بدست بیاریم، می تونیم زندگیمون رو متحول کنیم و یه حس خوب رو تجربه کنیم.
اما من میگم برای اینکه شاد باشیم راههای خیلی ساده تری هم هست. فقط کافیه خودمون بخوایم و اصرار نداشته باشیم با انجام یکسری کارها حالمون رو بد کنیم. خلاصه به جای اینکه بهت بگم برای شاد بودن نیاز داری چه چیزایی رو به زندگیت اضافه کنی، ازت می خوام یکسری از چیزها رو از زندگیت حذف کنی تا دست از سرت بردارن و شادی واقعی رو تو زندگیت حس کنی.
در طول روز چیزهای زیادی روی حس خوب یا بد ما اثر می زارن. در اینجا 5 موردشون رو براتون آوردم که من از زندگیم حذفشون کردم و به اون حس خوب که همیشه دنبالش بودم رسیدم.
1-اطلاعات منفی رو حذف کن
فهرست عناوین این نوشته
خیلی از مردم یه جورایی به استرس و اطلاعات منفی و خستگی عادت کردن. حتما می دونید ترک عادت هم برای خیلی از ما دردناکه. بخش زیادی از این استرس ها یا از جامعه ما میاد یا چیزایی که واقعا خودمون دیدیم و تجربه کردیم. اما می خوام برای اینکه تو زندگیتون به آرامش برسید و شاد زندگی کنید دوتا روش بهتون بگم:
سعی کن خبرهای کمتری بخونی یا ببینی
من به جز اخبار خیلی مهم که به شغلم مربوط هستن دیگه دنبال اخبار نمیرم. می تونم بهت بگم که اگه اخبار تلویزیون و شبکه های اجتماعی ( مثل بی بی سی و..) رو نبینیم یا هفته ای یکبار ببینیم هیچ اتفاقی توی زندگیمون نمی افته. بیشتر این اخبار به جز استرس و نگرانی چیزی به ما نمی دن. نتیجه یک مطالعه توسط انجمن روانشناسی امریکا نشون داده که :
بیشتر از نیمی از مردم امریکا گفتن که علت استرس هاشون اخباره و خیلی هاشون گزارش دادن که بعد از شنیدن اخبار، احساس اضطراب، خستگی و بی خوابی داشتن. این مطالعه نشون داده از هر ده نفر یک نفر، هر ساعت اخبار رو چک می کنه! و بیشتر از 20 درصد امریکایها ” دائما ” شبکه های اجتماعی رو برای اخبار جدید چک می کنن. حتی اگر هیچ خبری نباشه.
این اخبار منفی که هر روز به خورد ما داده میشه می تونه ما رو بسیار نگران، عصبی و یا ناراحت کنه. در حالیکه خیلی کم پیش میاد خوندن این خبرها برای ما مفید باشه و یا در انجام کاری به ما کمک کنه.
این اخبار غالبا بخاطر اینکه خونده بشن و مخاطب ها رو تحت تاثیر بزارن اغراق آمیزتر گفته می شن.
برای نمونه بسیاری از ما فکر می کنیم که مردم افریقا زندگی بسیار سختی دارن چون رسانه ها در مورد افریقا فقط چیزهای منفی می گن ( در حالیکه اگر ببینید خیلی از مردم ساکن این کشورها به معنای واقعی شاد هستن)
دلیل مهم دیگه اینکه در مورد بیشتر این خبرها ما کاری از دستمون بر نمیاد. برای نمونه درمورد خبرهایی مثل تجاوز گروهی مردان به یک دختر، کمبود دارو، یا خبر خودکشی یک جوان… ما اختیاری برای تغییر در این رویدادها نداریم. در واقع ما صرفا بعد از شنیدن این اخبار توان ذهنی روزانه مون رو کاهش میدیم.
حالا واقعا بیاین با خودمون فکر کنیم چرا باید برای کارهایی که کنترلشون از توانمون خارجه این همه به خودمون آسیب بزنیم. ببینید اینجا بحث بی تفاوتی نیست بلکه بحث چیزایی هست که ما هیچ کنترلی روشون نداریم، ولی دونستن اونا آسیب جدی به روح و روانمون میزنه و زندگی ما رو تحت تاثیر قرار میده.
نوشته پیشنهادی : فوبیا ( ترس مرضی ) چیست ؟| علائم ، علل و درمان انواع فوبیا
تا می تونی میزان استفادت رو از شبکه های اجتماعی کمتر کن
مشکلی که شبکه های اجتماعی دارن اینه که به مرور ما رو ناراحت و افسرده تر می کنن. تحقیقات جدیدی که روی برخی از مردم کانادا و استرالیا انجام شد نشون داد که :
استفاده زیاد از شبکه های اجتماعی و تلویزیون با کاهش عزت نفس افراد ارتباط داره. تصاویری که شبکه های اجتماعی نشون میده سطح انتظارات رو بالا میبره و به مرور باعث کاهش عزت نفس و دید فرد از خودش میشه.
معمولا مردم بهترین لحظات زندگی خودشون رو در شبکه های اجتماعی به دیگران نشون میدن به صورتی که تصور میشه این افراد هیچ لحظه بد یا سختی توی زندگیشون ندارن. قبلا اگر ما صرفا با دوستان، همسایه ها و همکاران خودمون مقایسه می شدیم اما امروز در شبکه های اجتماعی با هزاران نفر که فقط بخشی از زندگیشون ( بخش خوب ) رو می بینیم مقایسه میشیم و دائما با خودمون مرور میکنیم که زندگی خوب اینه نه زندگی ما!
زمانی که من استفاده از شبکه های اجتماعی رو تو زندگیم کمتر کردم احساس آزادی زیادی داشتم. علاوه بر این زمان بیشتری بدست اوردم که می تونستم هر جور دوس دارم بگذرومنش.
در حالیکه ما همیشه دنبال وقت اضافی برای مطالعه، سفر، دید و بازدید، ورزش و پیاده روی هستیم ولی بطور میانگین روزانه بیشتر از 2 ساعت و 24 دقیقه از وقتمون رو توی شبکه های اجتماعی می گذرونیم.
در برخی موارد نیازی نیست ما به زندگیمون چیزی اضافه کنیم فقط باید یکسری چیزها رو حذف کنیم. بنابراین سعی کن شبکه های اجتماعی رو از گوشیت پاک کنی و دنبال اخبار نگردی. میتونی این کار رو محدود به دو هفته ای یکبار یا هفته ای یکبار کنی.
2- افراد منفی رو از زندگیت حذف کن
یکی از بهترین جمله هایی که توی این سالها شنیدم اینه که :
اگر اطرافت افراد منفی، ناراحت و تنبل هست هر چقدر هم تلاش کنی روز به روز سطحت پایین تر میاد. حتی اگه مثل اسفندیار رویین تن هم باشی بازم تحت تاثیر محیط قرار میگیری. بنابراین سعی کن افراد منفی رو از اطرافت حذف کن.
تاثیر افرادی که باهاشون در ارتباطی و محیط اطرافت رو هیچوقت دست کم نگیر. طبق یک مطالعه 75ساله که در دانشگاه هاروارد انجام شده، مهم ترین عامل شادی و سلامتی افراد روابطشون هست.
به همین دلیل من افراد منفی رو از زندگیم حذف کردم. یادتون باشه من اونهارو مقصر ناراحتی های خودم نمی دونم ( بزرگترین دلیلی که ما با یک نفر دوست میشیم اینه که اون فرد آینه ای از ما در اون لحظه است). اما من اینو فهمیدم که اگه بخوام تغییر کنم اول از همه باید دوستام و اطرافیانم رو تغییر بدم.
از قانون 80 / 20 استفاده کن. طبق این قانون 80 درصد ناراحتی، افکار منفی و حرص خوردن ما بخاطر 20 درصد از دوستان و اطرافیانمون هست. منبع این احساسات منفی رو پیدا کن و سعی کن برای اینکه از خودت محافظت کنی گفتگوهات رو بر پایه احترام به دیگران قرار بده.
حذف روابط سمی، باعث تغییر اساسی و شاد شدن ما در زندگی مون میشه. شما هم مثل من به روابط و گفتگوهای گذشتتون نگاه کنید و ببینید چطور با دیگران ارتباط داشتین و چه چیزایی رو باید انتخاب کنید و چه چیزایی باید از زندگیتون حذف بشن.
[ نوشته پیشنهادی: 7 راه شناخت دیگران از روی رفتار ]
3-دنبال این نباش که خودت رو اثبات کنی
خوبه که دنبال بلند پروازی و اهداف بزرگ باشیم. اما خیلی از مردم که برای رسیدن به این اهداف تلاش میکنن، فقط می خوان خودشون رو به دیگران ثابت کنن و مهم تر از همه اینکه خودشون رو به خودشون هم ثابت کنن.
این افراد خیلی براشون مهمه که دیگران درمورد اون ها چه قضاوتی میکنن و حتی دائما خودشون رو قضاوت می کنن و ارزش خودشون رو مشروط به بدست اوردن یک جایگاه مشخص می دونن.
من هم زمانی اینطور بودم، ولی این دیدگاه فقط ما رو از شادی و داشتن لحظات خوب محروم می کنه. و به دلیل نیاز به ” کامل بودن” زندگی ما رو به سمت افسردگی، اضطراب و خستگی مفرط پیش میبره.
من قبلا دنبال یک استاندارد خیالی به نام ” کامل بودن ” بودم. چیزی که هیچ وقت بهش دست پیدا نمی کردم چون هر روز این استاندارد توی ذهنم تغییر می کرد و یک مرحله بالاتر می رفت. این تلاش های بی فرجام و آرزوهای دست نیافتنی باعث شده بود که قدر لحظات زندگیم رو ندونم.
من یک انسان ثابت هستم و هیچ سطحی وجود نداره که اگر من بدستش بیارم من رو از یک انسان با ارزش تر کنه.
بله قطعا من می تونم مهارتهای ارتباطیم رو بهتر کنم، بیشتر صبر کنم، کم تر قضاوت کنم، بیشتر فکر کنم و بیشتر … اما من اعتقادی ندارم که خوب بودن و خوشحال بودن من مشروط به بیشتر کردن این مهارتها است.
اگه من کتاب می خونم یا تلاش می کنم مهارتی رو یاد بگیرم، دیگه بخاطر این نیست که ” ادم کامل ” بشم. من دنبال یادگیری یکسری مهارتها هستم که نتیجه بهتری بگیرم. پس نمیتونم بگم من از افرادی که دنبال این مهارتها نیستن بهترم.
برای از بین بردن میل به ثابت کردن کردن خود به دیگران دائما از خودتون بپرسید :
- اگر هیچ وقت نتونم به دیگران بگم که دنبال چه چیزی هستم و چی رو بدست اوردم، باز هم سراغش می رم؟
- اگه تلاشهای من برای پرورش مهارتهای شخصی ام من رو یه یک فرد ” بهتر ” تبدیل نکنه بازهم دنبالشون میرم؟
4-وابستگی هات رو حذف کن
برخی از مردم اعتقاد دارن که تا زمانی که یک چیز مشخص – پول ، سلامتی ، رابطه با یک فرد و.. – رو بدست نیاوردن نمیتونن شاد باشن. در حالیکه مطالعات روانشناسی یک چیزه دیگه می گه :
وقتی ما چیزی رو بدست میاریم احساس خوشحالی می کنیم، ولی خیلی زود به اون شی عادت می کنیم و شادی مون رو دوباره از دست میدیم. به همین خاطر اینبار دنبال یک چیز دیگه میریم و این چرخه همینطور تکرار میشه. به این چرخه تردمیل لذت گویی می گوییم.
در نهایت اگه بدون این وسایل ما نتونیم خوشحال باشیم، مطعمن باشید با داشتن آنها هم خوشحال نخواهیم ماند. این بدین معنی نیست که ما نباید دنبال اهدافمون باشیم بلکه به این معنیه که شادی خودمون رو مشروط به بدست اوردن آن وسیله یا هدف نکنیم.
به همین دلیل من در این مورد خودم رو آزاد و رها کردم و از این چرخه یا تردمیل لذت پیاده شدم. شادی خودم رو به هیچ یک از وسایلی که دارم وابسته نکردم تا اگر روزی یکی از آنها را از دست دادم ویران نشوم!.
امیدوارم این نوشته بتونه بهتون کمک کنه که با حذف یکسری چیزها تو زندگیتون، شادی رو به همراه کلی حس خوب تجربه کنید. اگر در خصوص این نوشته ایده، نظر و سوالی دارید، در بخش کامنت ها در پایین همین نوشته با ما مطرح کنید.
آسیب شناس گفتار و زبان ( گفتار درمانگر ) و روانشناس با بیش از ۱۵ سال کار بالینی
مدیر کلینیک های گفتار درمانی بیان و یلدا
مدیر وب سایت پزشکی مداوا
مدرس دوره های آموزش بشنو و صحبت کن
مخترع نرم افزارهای گفتار درمانی بیان
خیلی خیلی کاربردی و عالی
بحث جالبی بود
و واقعا مطلب های تاثیر گذاری به اشتراک گذاشتید
مرسی.
سلام مطالبی که نوشتید واقعی و کاربردی هست و ذهن من رو کاملا به هم ریخت البته از اون به هم ریختگی ها که بعد از مرتب کردنش اوضاع بهتر میشه.فک کنم هر از چند گاهی باید بیام بخونمشون تا فکرم کم کم تغییر جهت بده
واقعا لذت بردم از این مطلب
مرسی که اینقدر خوب و قشنگ توضیح دادید
من هم از اون آدم هایی بودم که فکر میکردم اگه به ثروت برسم زندگی خوبی خواهم داشت
ولی ته دلم میدونستم این فکر اشتباهه و من باید از تک تک لحظه هام لذت ببرم
شاید اصلا به هر دلیلی من به اون ثروت نرسم
قرار نیست لحظات زندگیم رو از دست بدم
باز هم ممنون از مطلب خوبتون
سلام بله درسته باس خوبیها هم ببینیم
مطمئن یا مطعمن
درنهایت اگه بدون این وسایل…..
عالی
عالی و مفید ولی کامل نیس تا حدی کامل هست ولی خلاصه کردید ممنون میشم بیشتر بازگو کنید .تشکر
بسیار خوب بود فقط آدم هایی هستند همیشه توی زندگی من که من را درک نمیکنند فقط وچود دارند
سالیان دراز دوست دارم تنها باشم دیگه چون وقتی توی رابطه هستم همش رنج است
خیلی ممنونم دیدگاهت رو گفتی
فکر میکردم با حرفهای بقیه من فقط در کودکی غمگین بودم
مرسی که گفتی و دیگه تنها نموندم